چون سلیمان. مانند سلیمان: چو گفت این قصه بیرون رفت چون باد سلیمان وار با جمعی پریزاد. نظامی. چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار سحر که مرغ درآید بنغمۀداوود. حافظ
چون سلیمان. مانند سلیمان: چو گفت این قصه بیرون رفت چون باد سلیمان وار با جمعی پریزاد. نظامی. چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار سحر که مرغ درآید بنغمۀداوود. حافظ
میرزای گورکانی بن یادگار ناصرمیرزای بن عمر شیخ بن سلطان ابوسعید بهادرخان بن میرزاالغ بیک بود. مدتها به حکم عمش ظهیرالدین بابر پادشاه گورکانی در ولایت بدخشان حکومت داشته و در مرثیه پسرش ابراهیم میرزا که در معرکه کشته شده، گفته است: ای لعل بدخشان ز بدخشان رفتی مانندۀ خورشید درخشان رفتی در دهر چو خاتم سلیمان بودی افسوس که از دست سلیمان رفتی. (از مجمع الفصحاء ج 1 ص 31)
میرزای گورکانی بن یادگار ناصرمیرزای بن عمر شیخ بن سلطان ابوسعید بهادرخان بن میرزاالغ بیک بود. مدتها به حکم عمش ظهیرالدین بابر پادشاه گورکانی در ولایت بدخشان حکومت داشته و در مرثیه پسرش ابراهیم میرزا که در معرکه کشته شده، گفته است: ای لعل بدخشان ز بدخشان رفتی مانندۀ خورشید درخشان رفتی در دهر چو خاتم سلیمان بودی افسوس که از دست سلیمان رفتی. (از مجمع الفصحاء ج 1 ص 31)