جدول جو
جدول جو

معنی سلیمان جاه - جستجوی لغت در جدول جو

سلیمان جاه
(سُ لَ / لِ)
آنکه شوکت و مقام سلیمان دارد:
کریم دولت و دین آصف و سلیمان جاه.
؟ (حبیب السیر ج 3 ص 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ لَ / لِ)
چون سلیمان. مانند سلیمان:
چو گفت این قصه بیرون رفت چون باد
سلیمان وار با جمعی پریزاد.
نظامی.
چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار
سحر که مرغ درآید بنغمۀداوود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(سُ لَ)
میرزای گورکانی بن یادگار ناصرمیرزای بن عمر شیخ بن سلطان ابوسعید بهادرخان بن میرزاالغ بیک بود. مدتها به حکم عمش ظهیرالدین بابر پادشاه گورکانی در ولایت بدخشان حکومت داشته و در مرثیه پسرش ابراهیم میرزا که در معرکه کشته شده، گفته است:
ای لعل بدخشان ز بدخشان رفتی
مانندۀ خورشید درخشان رفتی
در دهر چو خاتم سلیمان بودی
افسوس که از دست سلیمان رفتی.
(از مجمع الفصحاء ج 1 ص 31)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان رودپی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی